Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


sOOzeDeL

 


ﺭﻭﺑﺎﻩ ﺑﻪ ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭﺱ ﺯﻧﺪﮔﻴﺮﻭ ﻳﺎﺩﻡ ﺑﺪﻩ
ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ : ﺍﺯ ﺑﺎﻻﻯ ﻛﻮﻩ ﺑﭙﺮ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭘﺎﻳﻢ ﻣﻴﺸﻜﻨﺪ
ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ : ﻣﻴﮕﻴﺮﻣﺖ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﭘﺮﻳﺪ ، ﮔﺮﮒ ﺍﻭﺭﺍ ﻧﮕﺮﻓﺖ ﻭ ﭘﺎﻳﺶ ﺷﻜﺴﺖ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ ﻧﮕﺮﻓﺘﻰ؟؟؟
ﮔﺮﮒ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺱ ﺍﻭﻝ ، ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺮﮒ !


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:,ساعت18:43توسط mohammad | |

 


 

ﻧﺼﯿﺤﺖ ﭘﺪﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﻟﻪ ﺗﻮ ﺫﻫﻨﻢ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﻣﯿﮕﻔﺖ : ﺍﮔﻪ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯾﻦ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺮﺍﺗﻮﻥ ﭼﺎﯼ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﺩ ﻧﮑﻨﯿﻦ
ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺗﻨﻬﺎ ﭼﯿﺰﯾﻪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﺬﯾﺮﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﻣﻬﻤﻮﻧﺶ ﺩﺍﺭﻩ ﻭ ﺍﮔﻪ ﻧﺨﻮﺭﯾﻦ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﻨﻪ…


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:,ساعت18:40توسط mohammad | |


 

 یـــاد گـــــرفــــــــتــه ام
بــگـریــم بـی دغـدغـــه
بــخــنـدم بــی بــهـانــه
بـــرقــصـم بــی تـرانـــه
بـــرنــجـم بــی گــلایــه
و نظاره کنم آنچه نیستم
و نـبـیـنـم آنــچـه هستم

 


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 10 فروردين 1396برچسب:,ساعت18:33توسط mohammad | |


 

 

 

 

 

 

 

این جا هیچکس شبیه حرفهایش نیست

 

 

این جا همیشه تر وخشک با هم میسوزند

 

 

این جا همیشه کاسه ای زیرنیم کاسه است

این جا نمیتوانی به کسی چیزی بیاموزی همه نمیدانند وبابت

نمیدانم هایشان پول میگیرند

این جا بیدسایه اش را به زمین میفروشد

 

 

این جا پراز دستهایست که خسته نمیشوند از نگه داشتن نقاب

این جا بهشت را دوست دارندولی عجیب از مرگ میترسند

این جا فقط بایدزنها پاک و باکره باشند برای اسایش خاطر مردانی

که پیش از آنها پردها دریده اند

این جا همه همدیگر رامیشناسندو یک غریبه فقط این جاست اسمش خداست

این جا شیطان از شیطان بودنش دست میکشد

این جا بی دینی نماد روشن فکریست

این جا هیچ وقت عوض نمیشود مگر...

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در چهار شنبه 24 شهريور 1395برچسب:,ساعت2:19توسط mohammad | |

خیلی از دورو بریام عوضشدن….

خیلی هاشونم عوضیشدن….

خیلی چیزا تو زندگیم عوضشد

و عوضیبودن خیلیا بهم ثابت شد….

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 9 شهريور 1395برچسب:عوض,عوضی,ساعت13:41توسط mohammad | |

نمی دانم فرهاد دگرازچه می نالید؟

اوکه تمام زندگیش شیرین بود …

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 9 شهريور 1395برچسب:نمیدانم,ساعت13:37توسط mohammad | |

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در جمعه 29 مرداد 1395برچسب:,ساعت22:1توسط mohammad | |

 




 

مردی نابینا زیر درختی بر سر دو راهی نشسته بود!
پادشاهی نزد او آمد،

 

از اسب پیاده شد و ادای احترام کرد و گفت:

 

قربان، از چه راهی میتوان به پایتخت رفت؟
پس از او  وزیر  پادشاه نزد مرد نابینا رسید و بدون ادای احترام گفت:‌

 

آقا، راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌
سپس سربازی  نزد نابینا آمد، ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌

 

احمق،‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟؟؟
هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند، او شروع به خندیدن کرد.

 

مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود، از او پرسید: به چه می خندی؟
نابینا پاسخ داد: اولین مردی که از من سووال کرد، پادشاه بود.

 

مرد دوم  وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود.
مرد با تعجب از نابینا پرسید: چگونه متوجه شدی؟

 

مگر تو نابینا نیستی؟

 

نابینا پاسخ داد:

 

فرق است میان آنها، پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد

 

ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد.
طرز رفتار هر کس نشانه شخصیت اوست
نه سفیدی بیانگر زیبایی است
و نه سیاهی نشانه زشتی
شرافت انسان به اخلاقش است



 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در شنبه 23 مرداد 1395برچسب: مردی ,نابینا, زیر, درختی ,بر, سر دو راهی, نشسته, بود,!, پادشاهی ,نزد, او ,آمد,, از, اسب, پیاده ,شد ,و, ادای ,احترام ,کرد ,و گفت:, قربان, از ,چه, راهی ,میتوان ,به, پایتخت ,رفت؟, پس ,از ,او ,وزیر , پادشاه نزد مرد نابینا رسید و بدون ادای احترام گفت:‌ آقا, راهی که به پایتخت می رود کدام است؟‌ سپس سربازی نزد نابینا آمد, ضربه ای به سر او زد و پرسید:‌‌ احمق,‌راهی که به پایتخت می رود کدامست؟؟؟ هنگامی که همه آنها مرد نابینا را ترک کردند, او شروع به خندیدن کرد, مرد دیگری که کنار نابینا نشسته بود, از او پرسید: به چه می خندی؟ نابینا پاسخ داد: اولین مردی که از من سووال کرد, پادشاه بود, مرد دوم وزیر او بود و مرد سوم فقط یک نگهبان ساده بود, مرد با تعجب از نابینا پرسید: چگونه متوجه شدی؟ مگر تو نابینا نیستی؟ نابینا پاسخ داد: فرق است میان آنها, پادشاه از بزرگی خود اطمینان داشت و به همین دلیل ادای احترام کرد… ولی نگهبان به قدری از حقارت خود رنج می برد که حتی مرا کتک زد, طرز رفتار هر کس نشانه شخصیت اوست نه سفیدی بیانگر زیبایی است و نه سیاهی نشانه زشتی شرافت انسان به اخلاقش است,ساعت23:15توسط mohammad | |

 

 

 



  چه کسی می گوید:

 

 

              که گرانی شده است؟ دوره ارزانی است!

 

 

             دل ربودن ارزان، دل شکستن ارزان!

 

 

             دوستی ارزان است! دشمنی ها ارزان،    چه شرافت ارزان!

 

 

        تن عریان ارزان، آبرو قیمت یک تکه نان،

 

 

       و دروغ از همه چیز ارزان تر!

 

 

قیمت عشق چقدر کم شده است، کمتر از آب روان!

 

 

و چه تخفیف بزرگی خورده است، قیمت هر انسان


 


 

 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

منم کوروش،

شاه جهان،

شاه بزرگ،

شاه دادگر،

شاه بابل،

شاه سومر و اکد،

پسر کمبوجیه

و ...

آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند.

در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم،

مردوک (مردوخ = خدای بابلیان)، دلهای پاک مردم بابل را متوجه من کرد. ... زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.

ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید.

برده داری را بر انداختم، به بدبختی‌های آنان پایان بخشیدم و ...

من فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.

فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و کسی آنان را نیازارند.

خدای بزرگ از کردار من خشنود شد ... او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت.

ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم ...

من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم.

فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی را که بسته شده بود، بگشایند.

همه مردمانی را که پراکنده و آواره شده بودند، به سرزمین خود برگرداندم و خانه¬های ویران آنان را آباد کردم،

باشد که دلها شاد گردد و هر روز در پیشگاه خدای بزرگ، برایم زندگانی بلند خواستار باشند ...

من برای همه مردم جامعه‌ای آرام مهیا ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.

از مریم جان

 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

* بگـــذار ابــر ســرنوشـــــت هــرچــه مــیــخــواهــد ببــارد *

^ مــــــــا چـتـــرمـــــان خــــداســـت ... ^

از avina جان

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در یک شنبه 22 شهريور 1394برچسب:,ساعت21:19توسط mohammad | |

ما که قراره پروانه شیم بزا دنیاهرچی میخواد پیله کنه

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 26 تير 1393برچسب:,ساعت23:8توسط mohammad | |


 

یادگاری از دوست لر زبانم در آموزشی 07کازرون

دای سربازی 24 مایه خدا 6 ماش اضافه

دای خوش بحال او دوری که نومزادش معافه

دای مو ایروم و سربازی بخاطر یار جونیم

تمومش ایکنم ایام خداوا دل وخونی

دای ره دازه ملکی میخی له خدا له کرده پامه

دای قوربون او شویی برم که گل انداخته جامه

دای شوم سگار روزوم سگار خراک سگارم

دای یه گلی و نورآباد خدا کرده بلالوم


افشین رنجبر معروف دزد مار امیر

0916.409.4329

نورآباد

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در یک شنبه 22 تير 1393برچسب:,ساعت20:18توسط mohammad | |



 

غــــم هـجــران تـــورا گفتــــــــم به شـــــــمع

آنقــــدر ســـــوخت کــــه از گفتـــــه ام پشـــیـــمان شـــدم



یادگاری

از دوست دوران آموزشیم

عسکر بهمنی

از مرو دشت

0938.970.5643

18.02.1393اعزامی

18.04.1393ترخیصی

 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در یک شنبه 22 تير 1393برچسب:,ساعت20:0توسط mohammad | |

 



فــــــرهاد

دیگر نمی بافم

خیال!

دیگر به یاد فرهادم

خیال شیرین نمی بافم!

تمام شد فرهادم!

یکی از رو ، یکی از زیر های خیالم

دوستم دارد ، دوستم ندارد

می آید ، نمی آید

امشب خیال بافته ام را نمی شکافم

یک جا کور میکنم به:

نیامدنت

دوست نداشتنت

عاشق نبودنت

به فراموشی!

این بار من فرهاد می شوم!

از تمام خاطرات شیرینت دل می کنم..

 


 


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:فرهاد,ساعت17:29توسط mohammad | |

گنجیشک کوچــــــــولــو از پشتـــــــــ شیــــــشه گفتــــــــــ:

منــــــــ همیشـــــه باهاتـــــــ میمونــــــــم . . .

و گنجیشکــــــــ تووی اتاقـــــ فقـــــط نگاشـــــــ کـــــــرد!

گنجیشکـــــــ کوچـــــــولو گفتـــــــ منـــــــ واقـــــعا عاشقــــــــتم . . .

امـــا گنجیشکــــــ تووی اتاقـــــــ بـــــاز هـــــم نگاشـــــ کــــــرد!

امـــــروز دیــدم گنجیشکــــــــ کوچـــــــــولو پشتـــــــ شیــــــشه ی اتاقـــــــم یخـــــــــ زده!

اونـــــــ هیچـــــــ وقتـــــــــ نفــــــهمید . . .

گنجیشکـــــــ تووی اتاقـــــــــم . . .

چــــــــــوبیــــــ بـــــــود!

حکایتــــــــ بعضی از ماهاستـــــــــ . . .

خودمونــــــــــو نابـــــــــود می کنیم . . .

واســـــــــه آدمایِ چوبیــــــــــ!

کسایی که نــه میـــبیننمون . . . 
نـه صدامونو میـــــــشنون!

 

 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 13 خرداد 1393برچسب:,ساعت14:55توسط mohammad | |

 

 

 

 

 



 


 

خوشبختی ،دوست داشتن چیزی است که به دست آورده ای


 


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت3:15توسط mohammad | |

 


 

 


 

تلخی کام من از زهر ســــــــــــیگار نیست

درد قلب من از دود ســــــــــــــــیگار نیست

 اشک  من از دود ســـــــــــــــــــیگار نیست

آه چه بد نام شده ای ای همدم تنهایی من


 


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت2:50توسط mohammad | |


 


 

 


 

زندگی اجبار است
مرگ انتظار است
عشق یک بار است
جدایی دشوار است


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت2:33توسط mohammad | |

پرسیدم: شیرین، از فرهاد چه خبر؟؟؟؟

 

گفت: آهسته تر، مجنون با من است...

 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت2:3توسط mohammad | |

 


 

یک پاکت ســـــیگار . . .

شراب به مقدار لازم . . .

یــــــــــــه دلِــــــــــ پر . . .

اینجا شروع ماجراست  ،  انتهایش را کی می داند؟

 


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در سه شنبه 16 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت1:13توسط mohammad | |

 


 

تلخی سیگار

 


 

قلمم دل به نوشتن نمی دهد

 ،

خط های کج !حرف های بی معنی ! سردر گم در سطر های زندگی!

و حالا تنها نگاه خیره ی من به کنج اتاق

اندکی تامل ....

اندیشه ای نفس گیر در خاطرات مبهم!

 

یه کام سنگین بر تن ظریف سیگار ...

 مدفون زیر خاکستر و آوار یادت

 نمیدانم

نمی دانم سم نیکوتین است یا تلخی نبودنت که اینگونه سیگارم را تلخ کرده.

به تلخی عادت کردم شاید برای این است تلخی کامش برایم شیرین میزند

 


 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:,ساعت23:38توسط mohammad | |

خوشا روزی که من پنج ساله بودم

درون کوچه ها آواره بودم

چرا مادر مرا بیست ساله کردی

میان پادگان آواره کردی

دم دروازه شهر که رسیدم

صدای طبل و شیپور را شنیدم

به خود گفتم که این طبل نظام است

دو سال شخصی گری بر من حرام است

گروهبانان مرا بیچاره کردند

لباس شخصیم را پاره کردند

به خط کردند تراشیدند سرم را

لباس آشخوری کردند تنم را

لباس آشخوری رنگ زمین است

برادر غم مخور دنیا همین است

نگو خدمت بگو زندان هارون

که دل را در جوانی می کند خون

نگو خدمت بگو سرچشمه غم

نگهبانی زیاد مرخصی کم

مسلسل لوله خودکار دارد

گهی تک تیر گهی رگبار دارد

کلاغ پر می روم کاسه به دندان

برای خوردن یک لقمه نان

نوشتم نامه ای با برگ چایی

که هر وقت می خوری یادم بیایی

لب چشمه نشستم خوابم آمد

محبت های مادر یادم آمد

بمیرد آن که سربازی بنا کرد

تمام دختران را چشم به راه کرد

از آن روزی که سربازی بنا شد

ستم بر ما نشد بر دختران شد

گمان کردم که سربازی دو سال است

ندانستم که عمر یک جوان است

 

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:خدمت,ساعت20:21توسط mohammad | |

به صف کردند تراشیدند سرم را
لباس ارتشی کردند تنم را
الهی خیر نبینی سر گروهبان
که امشب کردی تو مرا نگهبان
www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:خدمت,ساعت20:17توسط mohammad | |


                                              بـه سـربازی روم با کـوله پشتی
                                                     به دسـتـم داده اند یک نان خشکی
                                                            به خط کردن تراشیدم سرم را
                                                            لبـاس ارتـشـی کـردن تـنـم را
                                                     لباس ارتـشـی رنگ زمین است
                                             سزای هر جوان آخر همین است

 
www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:سربازی,ساعت20:6توسط mohammad | |

خدمت سربازی

 


 


هر کدام از ما روزی داشتیم تقدیر

میان دهه 70 و 80 میان کتاب و تحصیل

روزهای مشترک ملی

روزهای تعطیلی در تقویم

روزی که برگ سبز به دستمان رسید

اراک ؛پادگان مالک منزل شد

روزی که عزم قدس کردیم ؛ خانه مان جهاد شد

روزهای سخت تقویم

و

ساعت های سخت در ماه خدا

و

دقایقی خواب بردنت سر کلاس

رفتن درون خاطرات مثل یک خودکار

ناگهان پرتاب سر ماژیک

بیدار باش ناگهان ، تهدید

حسرت خوابیدن بعد نماز صبح

صدای سوت ؛ تو را از خواب می کند بیدار

صدای سوت مسعود ؛ دل را کی کند هوشیار

خدایا صدای صف جمع است یا افطار

نه بابا ؛

صدای بیرون باش صدای آمار است

دوباره اول صبح ست

دوباره باید رفت صبحگاه

دوباره باید شنید حرفهای تکراری

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در یک شنبه 17 فروردين 1393برچسب:سربازی,ساعت18:23توسط mohammad | |

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,ساعت21:42توسط mohammad | |

خنده..........................................................................................................خنده

چیز زیادی نمی خوام فقط یه کوچولو درکم کنین خیلی سخته کلی آشنا و کس و کار داشته باشی و بازم بی کس و تنها باشی

اصلا ولش ، می دونم دوباره توقع زیادی دارم دیونم دیگه شما ببخش

.....................

عزیز شما به دل نگیر دلم بچه کی کرد دهن لقه دیگه یهو حرف دلمو آورد پیش شما

.....................

خنده..........................................................................................................خنده

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:,ساعت21:12توسط mohammad | |

__________________________________________________

به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.

به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.

به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.

به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.

به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.

من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.

من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.

به افراد دور و بر خود فکر کنید ...

کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.

قدر لحظات خود را بدانید.

حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !
"دیروز"گذشته است؛
و
"آینده"ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.

لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.
اندکی فکر کن ...

__________________________________________________

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:سوز دل,ساعت20:50توسط mohammad | |

شما یادتون نمیاد ! ... یه روزی آدما به جای شماره ... به هم دل می دادن ! ..
............................................................................................................
بـه مـن مـجوز چـاپ نمـی دهـند ، مـی گـویـند ، داسـتانـی کـه نـوشـته ای قـابـل بــاور نیـست ! امـا مـن فـقط خـاطـراتمـ را نـوشـته ام........
............................................................................................................
ای کیو سان ، قصد دلسرد کردنت را ندارم
ولی بدبختی و مشکلات زندگی من ، با این تق و توق ها حل نمی شود ...
............................................................................................................
نرسیده به بعضی خاطره ها ...
باید بنویسند :
آهسته بیاد بیاورید ...
خطر ِ ریزش ِ اشک ...
............................................................................................................
اينجا ايران است! سرزمين بيني های سربالا و فرهنگ های سرپايين
............................................................................................................
دنبال کلاغی می گردم
تا قار قارش را
به فال نیک بگیرم
وقتی قاصدکها همه لال اند...
............................................................................................................
تمام چسب زخم هایت را هم که بخرم
باز نه زخمهای من خوب میشود
نه زخمهای تو ..!!!

............................................................................................................

بر گرفته از سرزمین خنده

www.takgap.com__\\mohammad.eos\\__www.takgap.com

+نوشته شده در پنج شنبه 8 اسفند 1392برچسب:بد بختی,ساعت20:35توسط mohammad | |

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد